یک شنبه 13 فروردين 1398برچسب:, |

 بچه ها به نظرتون موضوع وبلاگ چی باشه بهتره؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

الف) علمی

ب) خبرهای روز

ج) کره (گروهی که میخوایدهم ذکر کنید)

د) متفرقه

گزینه مورد نظرتون رادر نظرات ذکرکنید



یک شنبه 13 فروردين 1398برچسب:, |

 http://up.clip2ni.com/i/images/zma4j4824egiyr07fmi.jpg

http://up.clip2ni.com/i/images/zd827woc49mur4dji6a.jpg

http://up.clip2ni.com/i/images/2swhyka5qw6rdhqp4ler.jpg

 



یک شنبه 13 فروردين 1391برچسب:سوتی, |

 

 



یک شنبه 13 فروردين 1391برچسب:, |

 

 خدا جونبه جاي اونكه بذاري مردم بميرن و ناچار بشي آدماي تازه بسازي چرا همين آدما رو زنده نگه نمي داري؟

 

 

" جــين "

 

 


خدای عزیز!
شاید هابیل و قابیل اگر هر کدام یک اتاق جداگانه داشتند همدیگر را نمیکشتند، در مورد من و برادرم که مؤثر بوده.

 

 

لاری

 

 

خـــدا جون بابابزرگم ميگه وقتي پسر كوچولويي بود تو مواظبش بودي. مگه تو چند سالته؟
مي خوامت

 

 

" دنيس "


 

خدا جون به خاطر داداش كوچولويي كه برام فرستادي متشكرم اما من دعا كرده بودم كه يه سگ كوچولو برام بفرستي.

 

 

 

جويسي "

 

 

خدا جون چطور قديما اون همه معجزه مي كردي. اما حالا هيچ معجزه اي نمي كني؟

 

 

 

سايمون "

 

 

 

لطفا يه بچه اسب برام بفرست. اين اولين باره كه يه چيزي ازت خواستم. مي توني ليست خودتو چك كني

  

بروس "

 

 

آقاي خداي عزيز اي كاش ما رو يه جوري مي ساختي كه به اين راحتي تيكه پاره نشيم. من الان سه تا بخيه و يه جاي زخم دارم.

 

 

 

ژانت "


 

 

خداجون چرا اين چند وقت حيوون جديدي نساختي؟ ما هنوز همون قديمي ها رو داريم.

 

 

 

" جاني "

 

 

خداي بزرگ تو كه از آينده ما خبر داري چرا ما را آفريده اي؟

 

  

 
" صديقه "

 

 

 

خدا جون يه روز تعطيل از صبح تا شب بارون باريد تا اونجا كه بابام ديونه شد اون وقت چيزهايي در مورد تو گفت كه فكر نمي كنم مردم بگن.بهر حال اميدوارم اونو اذيت نكني.

  

"
 دوست تو
اما نمي خوام بهت بگم كي ام "

 

 

خداجون اگه روز يكشنبه منو توي كليسا تماشا كني كفشاي نوي خودمو نشونت مي دم.

 

 

" ميكي دي "

 

 

خداجون اگه بخواي دوباره ما رو برگردوني به دنيا، اجازه نده كه من جنيفر هارتون بشم. آخه من از او متنفرم.


 



یک شنبه 13 فروردين 1391برچسب:, |